سودای تو از سرم به در مینرود
نقشت ز برابر نظر مینرود
افسوس که در پای تو ای سرو روان
سر میرود و بیتو به سر مینرود
داشتن تکیه گاه برای یه دختر اصلاً شوخی نیست لطفاً جدیش بگیرین ...
دلم گرفته دوباره برای بعضی ها
نمی رود ز سر من هوای بعضی ها
به ماه گفت شبی ، آفتابگردانی
برو که پُر شدنی نیست جای بعضی ها
چی ام؟ نوار سیاهی به روی قاب زمان
پُر است حافظه ام از صدای بعضی ها
غریب چون پسر نوح ، رانده از هر سو
نبود پشت سر من دعای بعضی ها
شکوه مجلس شادی من نشد احدی
منی که کشته شدم در عزای بعضی ها
درآغُل منِ چوپان عزا و عید یکی ست
به هر بهانه دلم شد فدای بعضی ها
بهای فرش دلم چون فزون شود چه غمی ست
اگر لگد بشود زیر پای بعضی ها
دلم گرفته برای گذشته های خودم
برای درد و دل و شانه های بعضی ها
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دل من ناروای بعضی ها
"محمد مهدی نورقربانی"
توی زندگیِ هر کسی فقط باید یه "تو" وجود داشته باشه , این یه قانونه, مثل قانون جاذبه غیر قابل نقضه
هر وقت یکی دیگه تو زندگیت "تو" شد فاتحه قلبت خوندست...
سودای تو از سرم به در مینرود
نقشت ز برابر نظر مینرود
افسوس که در پای تو ای سرو روان
سر میرود و بیتو به سر مینرود