خواستم برای تشنگی ات گریه کنم، خواستم برای تنهاییت گریه کنم، خواستم برای دو دست بریده ات گریه کنم،
خواستم برای چشم زیبایت گریه کنم، برای اشک هایت که بر صورت خونینت جاری میشد، برای شرمساریت از لب های تشنه...
اما فقط برای حقارت خودم در برابر روح والای تو گریستم و گریستم و گریستم؛ عباس..
