فرقی نمیکنه چن سالت باشه ، زن باشی یا مرد، پیر باشی یا جوون، تحصیل کرده باشی یا بی سواد ، فرقی هم نمیکنه تو چه موقعیتی باشی بالاخره یه روزی میرسه که فقط خودتی و خدا ، کسی از دلت خبر نداره ، فقط اونه که میبینه، فقط اونه که از چشمات تا عمق وجودتو میبینه و وقتی با خودت تنهایی وقتی کسی نیست که قضاوتت کنه ، وقتی نگران نگاهای دیگران نیستی ، اونوقته که محک میخوری ، معلوم میشه با خودت چنچندی ، خودتو میشناسی ، نقطه ضعفات خودشونو بهت نشون می دن ، اونوقته که باید تصمیم بگیری ، دو تا راه داری ، یکی که رضایت خدا پشتشه ، یکی دیگه نفستوبرای مدتی راضی میکنه ، موقعیتتم فرقی نمیکنه ، ممکنه یه پست مهم داشته باشیو بتونی اختلاس کنی ، ممکنه یه دروغ کوچیک باشه ، ممکنه یه نگاه دزدکی باشه ، فرقی نمیکنه هرکدوم به یه اندازه ممکنه تو رو بکشه پایین ، طوری که طناب رابطه بین تو و خدا پاره شه و دیگه دیر بشه و نتونی برگردی ، دیگه فرصتت تموم بشه ، یهو چشماتو باز کنی و ببینی پلای پشت سرتو خراب کردی و راه برگشتی نداری خدا رو بیشتر از این منتظر خودت نذار...
*اولین باره تو زندگیم دونسته دارم یه خطایی میکنم اینطوری که پیش برم به قهقرا میرم ، خدایا میدونم فراموشت کردم اما تو فراموشم نکن..